آسیب نهاد انتخابات
رضا صادقیان( تحلیل‌گر سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2417
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


آسیب نهاد انتخابات

رضا صادقیان( تحلیل‌گر سیاسی)

دومین مرحله انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با تمام حواشی‌های آن به پایان رسید. انتخاباتی که در مرحله نخست میزان مشارکت شهروندان 41 درصد و در مرحله دوم 8 درصد بوده است. وزیر کشور درباره مرحله اول و دوم از کلیدواژه «حماسه» برای حضور مردم پای صندوق‌های رای استفاده کردند، اما واقعیت امر چیز دیگریست.اول: چنانچه میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال‌های گذشته را در نظر داشته باشیم، این میزان از مشارکت شهروندان در انتخابات بسیار پایین به شمار می‌آید. حتی مقایسه همین میزان با مشارکت مردم در سال 1398 و شکل گرفتن مجلس یازدهم، نمایی نسبتا ناامید کننده از تصویر سیاسی کشور را ترسیم می‌کند. اگر آمارهای دوره‌های سابق را در نظر بگیریم، بالاترین میزان مشارکت به سال 1374 و مجلس پنجم با مشارکت 71 درصد و پس از آن مجلس ششم با مشارکت 69 درصد می‌رسد. در واقع با گذر زمان نه تنها این میزان از مشارکت حفظ نشده است، بلکه رفته رفته از مشارکت شهروندان در فرآیند انتخابات به دلایل متعدد کاسته شده است. به عنوان مثال در انتخابات سال 1378 و با وجودی که 800 نفر در شهر تهران برای کسب کرسی‌های مجلس شورای اسلامی رقابت می‌کردند، 18 نفر از چهره‌های سیاسی موفق شدند بیش از 1 میلیون رای کسب کنند، گویا دست یافتن به چنین آماری در زمان حال بسیار دور از ذهن شده است، آن هم در زمانه‌ای که برخی از نمایندگان مجلس دوره جدید از کلانشهر تهران با رای کمتر از 250 هزار نفر به کرسی نمایندگی مجلس رسیده‌اند. همین آمار را با آمار سال 1398 مقایسه کنیم، تنها نفر اول تهران موفق به جذب 1 میلیون و دویست هزار نفر رای می‌شود و سایر کاندیدا کمتر از یک میلیون رای می‌آورند. انتشار آمارهای اولیه صندوق‌های تهران حکایت متفاوتی از میزان مشارکت شهروندان در سال 1402 را فریاد می‌زند، چنانچه آمار نهایی آرای باطله منتشر شود چه بسا مخاطب با تصویری متفاوت‌تر از امروز روبرو شود.دوم: دشواره اصلی و اساسی آن است که نهاد انتخابات در ایران دچار آسیب بنیادی شده است. انتخابات در سپهر سیاسی تنها به یک عبارت، معنا، کلیدواژه و مفهوم کوچک ختم نمی‌شود، بلکه می‌توان به انتخابات به عنوان یک نهاد فربه و بزرگ برای شکل دادن به تغییرات، اصلاح فرآیندها، تصمیم‌گیری‌های بزرگ و راهگشا، تدوین سیاست‌های کلان با کمترین هزینه و اجرای سیاست‌های کارآمد نگاه کرد. انتخابات نهادی است که میزان مشارکت در آن به دلایل متعدد در حوزه‌های مختلف ارتباط پیدا می‌کند. از فرهنگ گرفته تا سیاست و اقتصاد و مهمتر از این همه ربط این نهاد به زیست روزمره شهروندان است. چنانچه از میزان مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 و مشارکت مردم در این انتخابات مشخص است، کارکردهای این نهاد تاثیرگذار و کم هزینه از سوی متولیان اصلی دچار آسیب شده و به طبع آن شهروندان نیز نقش خود را در آن به مانند گذشته پیدا نمی‌کنند. به عبارتی این نهاد در گذشته نه چندان دور از منظر رای دهندگان از تصویری مطلوب، با جذابیت کافی و مهم برخوردار بوده و رای دهندگان در مهمترین کنش سیاسی و اجتماعی حرف و مطالبه خویش را از طریق صندوق‌های رای بیان می‌کردند. چرا که تاثیر رای خود را به صورت بی واسطه در زندگی لمس می‌کردند، چرا که به تجربه دریافته بودند صندوق رای یگانه نهادی است که امکان بازتاب صدای رسا شهروندان را معنا می‌بخشد. با توجه به میزان مشارکت شهروندان در دو انتخابات برگزار شده، به نظر می‌رسد در زمان حال رای دهندگان آن تصویر گذشته را نزد خویش نمی‌یابند و از همین‌رو ترجیح می‌دهند در ترسیم کردن این تصویر از حق رای استفاده نکرده و آن را نادیده بگیرند و گاه از بی‌توجهی-مخالف‌خوانی به آن سخن بگویند. به عبارتی مشخص‌تر؛ طی سال‌های اخیر و براساس آمار رای دهندگان در انتخابات؛ شهروند مشارکت کننده آهسته و آرام به شهروند بی‌کنش و حال در فرآیند تبدیل شدن به مخالف است، شهروندان بدون کنش و بی‎تفاوت به سیاست‌ها را می‌توان به شهروندان مشارکت کننده تبدیل کرد...

 اما تغییر حالت شهروند مخالف به بی‌تفاوت و همراه بسی کار دشواریست.
سوم: یکی از ساده‌ترین راه حل‌های ممکن‌ برای کشف علل کاهش مشارکت در انتخابات‌های برگزار شده از سال 1398 تا به امروز، یافتن مقصر در دولت قبل و امروز و یا تاکید کردن به پروژه‌های ناامید سازی مردم توسط رسانه‌های خارجی است. به سادگی می‌شود انگشت اتهام را به سوی دولت سابق، شیوه مدیریت مجلس یازدهم، ناتوانی دولت سیزدهم در حل برخی مشکلات اقتصادی و یا برخی از روزنامه‌نگاران خارج از کشور گرفت و آنان را به دلسرد کردن مردم متهم کرد؛ دنباله‌روی چنین آدرسی نه تنها تصمیم‌گیران اصلی را به حل دشواره امروز راهنمایی نخواهد کرد، بلکه مسئله کاهش مشارکت، افزایش آرای باطله و یا غیرمهم شدن صندوق رای در نگاه مردم به قوت برجای خواهد ماند. بحث منکر شدن وضعیت بد اقتصادی شهروندان طی یک دهه گذشته برجای خود بسیار مهم است، پرداختن به شرایط دشوار کاریابی جوانان، بهبود زندگی زوج‌های جوان و چاره‌اندیشی برای کنترل و بهبود وضعیت حاشیه‌نشینی در جای بسیار بسیار با اهمیت است؛ اما این همه و یا مرتفع کردن یکی از موضوعات به مشارکت گسترده‌تر شهروندان منجر نخواهد شد، چرا که عوامل متعددی در کاهش مشارکت مردم در انتخابات دخیل بوده و هست و نمی‌توان برای یک عامل نقش بااهمیت‌تری را قائل و از پرداختن به سایر مسائل چشم‌پوشی کرد.
بهترین راه برای حل دشواره صندوق رای و مشارکت بیشتر شهروندان در انتخابات آینده، دیدن وضعیت موجود براساس تصاویری واقعی و نه ذهنی است؛ تصویری که نزد وزیر کشور، وزیر ارشاد و ریاست دولت سیزدهم و شمار زیادی از نمایندگان مجلس دوازدهم از جامعه ایران امروز وجود دارد با واقعیت‌های زیست روزمره مردم هزاران هزار کیلومتر فاصله دارد، بنابراین تکیه به چنین تصویرهایی راهی به منزل مقصود نیست. چنانچه این مقدمه برای نگرش به شرایط ایران امروز از سوی صاحبان قدرت و سیاست‌گذاران فهم شود چه بسا بخش زیادی از مسیر فردای سیاست در ایران با کمترین هزینه  و از طریق اعتبار بخشیدن به صندوق رای مانند اواسط دهه هفتاد و اوایل دهه نود مرتفع شود.