کارشناس اقتصاد پیشبینی کرد
فاصله طولانی با حل مشکل مسکن
همدلی| تورم مسکن در کشور و قیمتهایی که برخی کارشناسان آن را ناشی از حباب میدانند، رو به افزایش است؛ وضعیتی که به فقر مسکن در کشور منتهی شده و براساس جدیدترین برآوردها اگر یک کارگر ۷ ماه حقوق کامل خود را نگه دارد، در پایان ۷ ماه شاید بتواند فقط یک متر مسکن در رنج قیمت میانه بازار بخرد.
وضعیت مسکن در کشور که روزگاری تنها دغدغه اجارهنشینها بود، اکنون به مرحلهای رسیده که برای کانکسخوابها، پشتبامخوابها و حتی حاضران در خانههای اشتراکی نیز دغدغه شده است. در این شرایط انتظارها از مسعود پزشکیان در حوزه بهبود وضعیت مسکن کم نیست. همچنین این پرسشها مطرح است که قرار است پزشکیان چه تغییری در وضعیت مسکن کشور ایجاد کند و اساسا این تغییرات چگونه امکانپذیر است؟
«بیتالله ستاریان» کارشناس حوزه مسکن و تحلیلگر اقتصاد مسکن به فرارو گفت: وقتی صحبت از فقر مسکن یا وضعیت اسفناک بسیاری از افراد در تامین حداقل مسکن مورد نیاز برای یک خانواده میشود اول باید از خودمان بپرسیم مگر انتظاری غیر از این داشتیم؟ آیا انتظار داشتیم مسکن روی منحنی ۵۰ سالهای که به شدت به سمت بحران حرکت میکند و قیمتهای سرسامآوری را ترسیم کرده، ناگهان متحول شده و بهتر شود؟ اصلا قرار نیست نمودار وضعیت مسکن در کشور، متحول شود. بهتر است با این حقیقت روبهرو شویم که وقتی هیچ حرکت تحولی در حوزه مسکن انجام نمیشود، هر روز از روز قبل و هر سال هم از سال قبل بدتر خواهد شد. هیچ دولتی هم نتوانسته این وضعیت را کنترل کند یا باید تاکید کنم دولتها با شعارهای خود نتوانستهاند مانع از تشدید این شرایط شوند. برای تشخیص اینکه چرا شرایط مسکن در کشور بحرانی است بهتر است به این نکته دقت کنیم که وضعیت مسکن در کشور با اقتصاد کلان و با ساختار اقتصادی کشور ما گره خورده و دولتهای مختلف بیتوجه به این اصل زیرساختی فقط شعارهایی در جهت بهبود اوضاع دادهاند.
خطرناک شدن روند حاشیهنشینی چندان دور نیست
ستاریان افزود: وقتی اقتصاد ما کوچک و بسته است، آقایان بر چه اساسی شعار بهبود اوضاع را میدهند؟ ما اقتصاد باز نداریم و اقتصاد کلان کشور ما با اقتصاد حوزه مسکن که یک اقتصاد باز و آزاد است کاملا در تضاد دارد و نمیتوان از این دو مولفه انتظار داشت همخوانی بالایی داشته باشند. عملا اقتصاد بسته ما در حال تخریب اقتصاد مسکن است. تمام ساختارهای اقتصاد ما به شکل بسته و دولتی تعریف شده است. چنین اقتصادی نمیتواند برای تولید یک میلیون واحد مسکونی در سال پاسخگو باشد. اصلا چنین کاری برای اقتصاد ما مقدور نیست. ساخت یک میلیون واحد مسکن در بخش خصوصی که حتی زیرساختهای آب و برق آن هم توسط بخش خصوصی تامین میشود، نیاز به یک اقتصاد باز و بیمانع دارد. ما در این زمینه قانونگذاری درستی هم نداریم. مسکنسازی در بخش خصوصی یا حتی ساخت شهرک نیاز به منابع مالی گستردهای دارد. کدامیک از قوانین کشور ما از ساخت و ساز در این ابعاد حمایت میکند. به همین دلایل است که میگویم با این وضعیت، شرایط کشور ما در حوزه مسکن، بدتر و بدتر خواهد شد. رسیدن به مرحلهای که حاشیهنشینیها به مرحله خطرناکی رسیده باشد چندان از کشور ما دور نیست. کشورهایی مثل بنگلادش که درگیر ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر مسکن شده، با همین شرایط دست به گریبان است.
دولتها، اراده حل مشکل مسکن را دارند اما توان آن را نه
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: منحنی حرکت ما در حوزه مسکن دقیقا نشان میدهد که چرا قشر فقیر جامعه زیر پلها میخوابند، پشتبامخوابی میکنند، در چادر زندگی میکنند یا در بهترین حالت، خانه اشتراکی میگیرند. همچنین نگاهی به فاجعه توسعه حاشیهنشینی در کلانشهرها همه چیز را توضیح میدهد. بهتر است یک موضوع را روشن کنیم. تقریبا همه دولتها اراده حل مشکل مسکن را داشتند اما در انتهای کار خود متوجه شدند که اصلا توان و مجال ورود به این حوزه را ندارند. بیتعارف بگویم که اگر همه نوابغ اقتصاد جهان هم جمع شوند، باز هم نتیجهای حاصل نمیشود چون موانع موجود در ساختار اقتصادی ما همه چیز را تحتالشعاع خود قرار میدهد. اول باید اقتصادمان را از حالت بسته به حالت باز تغییر دهیم. فقط هم روابط بینالمللی نیست که بر اقتصادمان موثر است، سرمایهگذاری داخلی باید اتفاق بیفتد تا سرمایهگذار خارجی جذل کنیم. وقتی سرمایهگذاری وجود ندارد، چگونه قرار است تولید کنیم؟